مابعدالطبیعه از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی

thesis
abstract

چکیده: ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوع آن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکرد تاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است . ابن سینا و آکوییناس هرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینا نخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند. توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاص خدا و معلول او بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعه شناخت خدا است.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

موضوع مابعدالطبیعه؛ ارسطو، ابن سینا و توماس آکوئینی

فلسفه روایت عام و فراگیر درباره وحدت و ثبات، و کثرت و تغییر در عالم و ذهن انسان است. ارسطو، ابن سینا و توماس آکوئینی به تبیین آن در موضوع مابعدالطبیعه پرداختند. اگرچه به نظر می رسد که هر سه متفکر موضوع مابعدالطبیعه را موجود بماهو موجود دانسته اند، اما معنا و سپهر موجود نزدشان متفاوت است. ارسطو در موضوع مابعدالطبیعه وحدت و ثبات را در سه حوزه دیده است؛ به عنوان حکمت در چهار علت طبیعی، به عنوان فل...

full text

وحدت نفس از نظر ابن سینا و توماس آکوئینی

مسأله کثرت یا وحدت نفس انسانی از جمله مسائلی است که خاستگاه آن در آثار دو فیلسوف بزرگیونان، افلاطون و ارسطو یافت می شود. افلاطون که با دو نگرش متفاوت به بررسی موضوع م یپردازددر نهایت کثرت نفس را می پذیرد و ارسطو که قسمت پذیری و تکثر نفس را غیر منطقی می بیند بهدنبال نقد نظر افلاطون، سرانجام نظر خود را مبنی بر وحدت نفس اعلام می دارد. ارائه تقسیمی ثنائیاز نحوه وجود نفس ناگزیر فلاسفه را به سمت پذیر...

full text

بررسی تطبیقی معنای وجود از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی

وجود نخستین اصل شناخت و به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. ابن سینا به ‌تبع ارسطو در وجودشناسی از «موجود» استفاده می‌کند. وجود برای ابن سینا برخلاف ارسطو، از مقولات و عرض نیست و اطلاقات گوناگون دارد و به پنج معنا بکار می‌رود: وجود خاص، وجودعام، «فعل وجود دادن»، «فعل بودن» و وجود رابط. توماس آکوئینی از واژۀ esse)) برای «وجود» بهره می‌گیرد و در کتاب‌های مختلف خود معانی برای آن می‌آورد که می‌تو...

full text

شناخت صفات خداوند از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی

این رساله با موضوع شناخت صفات خداوند از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی مباحث عمومی صفات از دیدگاه این دو اندیشمند، وجوه اشتراک و امتیاز دیدگاه آنان را دنبال می نماید تا از این طریق تبیینی از صفات خداوند ارائه دهد به نحوی که از خطای معطله (دیدگاه الهیات سلبی مطلق) و تشبیه (انسانوارانگاری) خداوند اجتناب گردد. ابتدا با بهره جستن از آثار ابن سینا و توماس آکویناس نخست دیدگاه های دو اندیشمند در دو ب...

15 صفحه اول

وحدت نفس از نظر ابن سینا و توماس آکوئینی

مسأله کثرت یا وحدت نفس انسانی از جمله مسائلی است که خاستگاه آن در آثار دو فیلسوف بزرگیونان، افلاطون و ارسطو یافت می شود. افلاطون که با دو نگرش متفاوت به بررسی موضوع م یپردازددر نهایت کثرت نفس را می پذیرد و ارسطو که قسمت پذیری و تکثر نفس را غیر منطقی می بیند بهدنبال نقد نظر افلاطون، سرانجام نظر خود را مبنی بر وحدت نفس اعلام می دارد. ارائه تقسیمی ثنائیاز نحوه وجود نفس ناگزیر فلاسفه را به سمت پذیر...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023